English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2637 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
duty with troops U در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
combatcommand U یکان رزمی
combat , echelon U یکان رزمی
combat support arms U یکان پشتیبانی رزمی
unit strength U قدرت رزمی یکان
level of effort U تلاش رزمی یکان
combat developer U وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat team U گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
commitment value U ارزش رزمی یک یکان در درگیریها
combat commander's insignia U علامت فرماندهی بر یکان رزمی
trains area U منطقه بنه رزمی یکان
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combat orders U دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combat power U نیروی رزمی استعداد رزمی
combatcommand U فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
combat air patrol U هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat cargo officer U افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
composition U ترکیب یکان ترکیب رزمی
compositions U ترکیب یکان ترکیب رزمی
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
tailors U برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
tailor U برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
stand-offs U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
combat U رزمی
epics U رزمی
combated U رزمی
combats U رزمی
combating U رزمی
epical U رزمی
epic U رزمی
tactical missile U موشک رزمی
battle problems U مشکلات رزمی
combat power U قدرت رزمی
battle station U پایگاه رزمی
field officer U افسر رزمی
fighting patrol U گشتی رزمی
field grade U رده رزمی
combat formation U ارایش رزمی
tactical support U پشتیبانی رزمی
combat patrol U گشتی رزمی
combat outpost U پاسدار رزمی
battle casualty U ضایعات رزمی
combat intelligence U اطلاعات رزمی
combat jump U پرش رزمی
field gun U توپ رزمی
combat proficiency U شایستگی رزمی
combat proficiency U مهارت رزمی
combat ration U جیره رزمی
field order U دستورالعمل رزمی
field ration U جیره رزمی
combatdrill U تمرین رزمی
field service U خدمات رزمی
nonbattle U غیر رزمی
field type U نوع رزمی
fighting load U بار رزمی
strength U استعداد رزمی
field manual U دستور رزمی
combat vehicle U خودروی رزمی
group U گروه رزمی
combat troops U عدههای رزمی
combat readiness U امادگی رزمی
combat support U پشتیبانی رزمی
combatintelligence U اطلاعات رزمی
combat surveillance U مراقبت رزمی
combat team U تیم رزمی
strengths U استعداد رزمی
groups U گروه رزمی
combat trains U بنه رزمی
service ammunition U مهمات رزمی
combat forces U نیروهای رزمی
combat , elements U یکانهای رزمی
heroic verse U شعر رزمی
herioic verse U شعر رزمی
field commands U قسمتهای رزمی
combat duty U امور رزمی
combat efficiency U کارایی رزمی
combat , elements U عناصر رزمی
combat engineer U مهندسی رزمی
readiness U امادگی رزمی
combat arms U رسته رزمی
task organization U سازمان رزمی
c ration U جیره رزمی
field army U ارتش رزمی
field commands U یکانهای رزمی
damage U ضایعات رزمی
combat development U توسعه رزمی
combat crew U خدمه رزمی
non combatant U غیر رزمی
non-combatant U غیر رزمی
field exercise U تمرین رزمی
field duty U ماموریت رزمی
combat duty U ماموریت رزمی
operational route U جاده رزمی
field duty U خدمات رزمی
martial arts U ورزشهای رزمی
combat exercise U تمرین رزمی
field glasses U عینک رزمی
non-combatants U غیر رزمی
combat , echelon U رده رزمی
level of readiness U سطح امادگی رزمی
field range U میدان تیر رزمی
field order U دستورعملیاتی دستور رزمی
materiel readiness U امادگی رزمی وسایل
epic U شعر رزمی حماسه
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
condition of readiness U وضعیت امادگی رزمی
joint task force U گروه رزمی مشترک
effective strength U استعداد رزمی موثر
readiness category U درجه امادگی رزمی
fielded U زمینه رزمی صحرایی
amphibious task force U گروه رزمی اب خاکی
jujitsu U مادر ورزشهای رزمی
fields U زمینه رزمی صحرایی
field U زمینه رزمی صحرایی
attrition U کاهش توان رزمی
combat control team U تیم کنترل رزمی
flyable dud U بدون امادگی رزمی
field service U پشتیبانی سرویس رزمی
epos U اشعار رزمی پیشینیان
combat development U پیشرفت اموزش رزمی
pioneer unit U یگان مهندسی رزمی
combat liaison U ربط و ارتباط رزمی
tactical loading U بارگیری رزمی یا جنگی
readiness category U نوع امادگی رزمی
field officer U افسر رسته رزمی
standards U کالای جانشین رزمی
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
combat pay U فوق العاده رزمی
combat load U بار رزمی هواپیما
live exercise U تمرین رزمی حقیقی
combat ready U دارای امادگی رزمی
standard U کالای جانشین رزمی
combat operations U مرکز عملیات رزمی
epics U شعر رزمی حماسه
combat support troops U عدههای پشتیبانی رزمی
combat support troops U یکانهای پشتیبانی رزمی
combat support arms U رسته پشتیبانی رزمی
combat information center U مرکز اطلاعات رزمی
level of strength U میزان استعداد رزمی
combat service support U پشتیبانی خدمات رزمی
level of strength U سطح استعداد رزمی
night cap U گشتی رزمی هوایی شبانه
threat study U بررسی امکانات رزمی دشمن
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
strengths U توان رزمی تعداد نفرات
strength U توان رزمی تعداد نفرات
field commands U یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
rhapsode U دوره گردی که اشعار رزمی
combatdrill U تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
combat resolution U پایین ترین رده رزمی
carrier task force U گروه رزمی هواپیمابر دریایی
combat crew U خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
loss U تلفات جنگی ضایعات رزمی
tae guk U بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
battle bill U فهرست استعداد رزمی ناو
combat essential U مورد نیاز حتمی رزمی
build up U بالا بردن توان رزمی نیروها
build-up U بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups U بالا بردن توان رزمی نیروها
army ready material program U برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
zippers U گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
locap U گشتی رزمی هوایی مخصوص ارتفاع پست
task organization U سازمان دادان برای رزم برش رزمی
zipper U گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
trouvere U شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
war footing U حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
tactical reconnaissance U براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
target cap U گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
bear arms U سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
technical observer U بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
odyssey U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
attrition rate U میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
combat essential U اقلام رزمی حیاتی حیاتی در رزم
manual U دستور رزمی دستی سیستم دستی
combat loading U بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
duty assignment U واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
battlefield recovery U اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
unit categories U انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
field colors U پرچم رزمی پرچم یکانی
operating strenght U پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
reactivates U دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivating U دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivated U دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivate U دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1To be capable of quoting
1set the record straight
1طرح خدمت سربازی یا امریه به انگلیسی چی می شه؟
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1گج
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com